کاش زودتر می فهمیدم معنای واقعی زندگی همان صبح بیدار شدن است با لبخند و با طراوت حتی روزهایی که زندگی بر وفق مرادت نیست..
شاید دیدن غنچه های تازه گلی است که قبل ترها می گفتی خب که چه.. گل است دیگر غنچه تازه می دهد...
اما انگار معنای واقعی زندگی در همان شعف کودکانه ای است که انگار اولین بار است رنگین کمان می بینی، نان شیرمال می خوری، می افتی، پایت خراش بر می دارد، گریه می کنی، می خندی، عاشق می شوی، می میری..
کاش زودتر می فهمیدم معنای زندگی نشاندن لبخندی از مهر است بر لبان رهگذارنی که هر روز از کنارشان رد می شوی و می دانی بعید است حتی یکبار دیگر در زندگی ببینی شان..
گویی همین ذره ذره هاست و تا به حال بیخود و بی جهت این در و آن در می زدی چنین شود و چنان شود..
به قول دوستی اولش، آخرش است و آخرش هم اولش..
روز خوش
لحظه لحظه زندگیتان، لحظاتی طلایی!